وبلاگ گروهی بازاریابی بین الملل

مطالب بازاریابی , استراتژی و فروش در مقیاس جهانی

وبلاگ گروهی بازاریابی بین الملل

مطالب بازاریابی , استراتژی و فروش در مقیاس جهانی

تفکر انتقادی


تفکر طریقی برای معنادار کردن رابطه های میان رخدادها، مفاهیم، اصول و اشیاء است و تفکر انتقادی هم اندیشیدن درباره شیوه ی تفکر خود است، به تعبیری، مهارت تحلیل عینی اطلاعات و تجارب را تفکر انتقادی معرفی کرده اند. در تفکر انتقادی عوامل موثر بر رفتارها و نگرش ها ابتدا مشخص شده و ...




مشکلی که با پول حل شود، مشکل نیست، هزینه است!!!!

مورد ارزشیابی قرار می گیرد و سعی می شود از مهارت های تفکر، بالاترین استفاده مفید صورت گیرد. در مجموع این نوع تفکر، بهره گیری از راهبردها و مهارت های شناختی به منظور بالا بردن بازده مطلوب رفتارها است. واجدین این نوع تفکر دارای شفافیت مواضع، تصحیح نگرش ها و کاهش فشار ناشی از تعارضات و باورهای تحمیلی هستند. به قول معروف افراد دارای تفکر انتقادی حتی فضای لابلای کلمات را می فهمند و فضای خالی بین خطوط نیز برای آن ها تعریف و مفهوم خاصی دارد. تفکر انتقادی را می توان مهارت تحلیل عینی اطلاعات و تجارب دانست. ارتباط تفکر انتقادی و بهداشت روان در آن است که تشخیص و ارزشیابی عوامل موثر بر رفتار و نگرش ها با این ویژگی ذهنی تسهیل می شود. فردی که دارای مهارت تفکر انتقادی است، می تواند آنچه را به او ارائه یا تحمیل می شود، بدون بررسی دقیق، نپذیرد. برای مثال، ارزش ها، تعاملات اجتماعی و رسانه ها، بخشی از واقعیت های زندگی فرد است.
تحلیل این عوامل به شفافیت مواضع و تصحیح نگرش های وی کمک خواهد کرد. در نتیجه، فشار ناشی از تعارضات و باورهای خام و تحمیلی کاهش می یابد و بهداشت روانی شخص کمتر در معرض آسیب های جدی قرار می گیرد. آنچه غالبا مانع تفکر انتقادی می شود، نوعی بی مهارتی در تصور مسئله در «بیرون از خویش» است. مفهومی که به آن «مسئله مداری» در مقابل «خودمداری» می گویند. خودمداری، همواره در حکم یک مانع بزرگ ذهنی، انسان را از حل مشکلات خود به طریق عینی باز داشته است. در مقابل، مسئله مداری، موجب خارج شدن از خود و توجه به «خود مشکل»می شود. انسانی که دارای تفکر انتقادی است، راه حل ها را یکی پس از دیگری می آزماید. در این حالت، پاسخ های او القایی، ذهنی، عاطفی و بی اساس نیست و از متن واقعیت بر می خیزد. آمیختن خصلت ها، امیال و احساسات با مسئله، به اتخاذ مواضع یک سونگر و پش داوری های کم و بیش ناقص و نارسا می انجامد. مطالعات دقیق ژان پیاژه (1)، روان شناس سوئیسی، نشان می دهد که مشکل عمده ی کودکان در مورد واقعیت، همین خودمحوری(2) است. به باور او، در یک روند بهنجار تحولی، انتظار می رود که فرد، از خودمحوری خارج گردد(3) و به مسئله مداری برسد. اما متأسفانه، موانع این تحول، فراوان است و نقایص تربیتی، آموزشی و ... موجب می شود که او نتواند یک مسئله یا مشکل را خارج از خود و «فی نفسه» مورد بررسی و ارزشیابی قرار دهد. روشن است که نظام تربیتی مطلوب، همواره تفکر انتقادی را ارج می نهد و با تقدیر و تقویت آن، ظهور و مداومت این نوع تفکر را تضمین می کند.

**********************************************

تفکر انتقادی چیست؟

با توضیح برخی از خصوصیات و ویژگی های لازم برای منتقدانه فکر کردن، توضیح مفهوم تفکر انتقادی نیز ساده تر خواهد شد.

احتمالاً بارها با واژه "تفکر انتقادی" برخورد کرده اید، اما معنی آن چیست؟ بعضی افراد ممکن است تصور کنند که به ایراد گرفتن و اشکال تراشی از ایده های دیگران برمی گردد اما معنی این اصطلاح این نیست. به طور کلی، تفکر انتقادی ایجاد و پرورش یک فاصله احساسی و عقلانی بین خودتان و ایده ها و نظرات استچه این نظرات متعلق به خودتان باشد چه دیگرانتا بتوانید حقیقت، اعتبار، و معقول بودن مسئله ای را بهتر ارزیابی کنید.

تفکر انتقادی تلاش برای ایجاد ارزشیابی هایی منطقی و قابل اطمینان است تا ببینیم که چه چیزی را می توانیم منطقی باور کنیم و چه چیز را نمی توانیم. در تفکر انتقادی از ابزارهای علم و استدلال استفاده می شود چون در آن ارزش شک گرایی به ساده لوحی یا تعصب، منطق بر ایمان، علم بر فرضیه و عقلانیت بر خواسته اندیشی نشان داده می شود.

با توضیح برخی از خصوصیات و ویژگی های لازم برای منتقدانه فکر کردن، توضیح مفهوم تفکر انتقادی نیز ساده تر خواهد شد.

بی تعصبی

کسی که می خواهد منتقدانه درمورد چیزی مثل سیاست یا مذهب فکر کند با از تعصب به دور باشد. برای این منظور باید قبول کند که ممکن است حق با دیگران باشد و خودش اشتباه فکر کند. خیلی وقت ها افراد به بحث و جدل درمورد نظراتشان با دیگران می پردازند و حتی لحظه ای به این فکر نمی کنند که ممکن است خودشان اشتباه کنند.

البته ممکن است بیش از حد بی تعصب شوند و تا جایی پیش روند که هیچ ایده ای را بااعتبار ندانند و نتوانند حقیقت را به آن نسبت دهند. ما باید قبول کنیم که ممکن است حق به جانب طرف مقابل باشد و آنها باید تلاش کنند که دلیل ادعای خود را ثابت کنند و اگر اینکار را نکردند، می توانیم آن افکار و ادعاها را باطل کرده و حقیقت نپنداریمشان.

تفاوت گذاشتن بین احساس و منطق

حتی اگر دلایل منطقی و تجربی مشخصی برای قبول یک ایده در دست بود، احتمالاً دلایل احساسی و روانشناسی هم برای قبول آن داریمدلایلی که ممکن است خیلی از آن مطلع نباشیم. در تفکر انتقادی این مسئله اهمیت زیادی دارد که یاد بگیریم بین این دو تفاوت قائل شویم چون احتمال دخالت دومی در اولی بسیار زیاد است.

دلایل احساسی ما برای قبول چیزی ممکن است کاملاً قابل درک باشد اما منطق پشت آن باور درست نباشد، دیگر نباید اعتقادمان را منطقی بدانیم. اگر قرار است واقعاً با دید تردید و عادلانه به اعتقاداتمان نظر کنین، آنوقت باید بتوانیم احساساتمان را کنار گذاشته و منطق و استدلال را به تنهایی تعریف کنیم.

بحث کردن از روی علم نه جهالت

ازآنجا که همیشه روی اعتقاداتمان سرمایه گذاری های احساسی و روانشناسی هم می کنیم، عجیب نیست که بدون در نظر گرفتن علم و منطق آن، جلو رفته و از عقایدمان دفاع کنیم. گاهی بعضی افراد بااینکه می دانند چیز زیادی درمورد یک موضوع نمی دانند، به پشتیبانی از آن برمی خیزند.

کسی که قصد تمرین کردن تفکر انتقادی را دارد نباید تصور کند که همه چیز را درمورد یک موضوع می داند. چنین فردی باید حتی به طرف مقابلش در بحث اجازه دهد که نکته جدیدی درمورد آن موضوع به او بیاموزد.

احتمال، قطعیت نیست

ایده هایی هستند که درست اند و ایده هایی هم هستند که قطعاً درست اند اما واقعیت این است که نمی توانیم درمورد درستی اکثر مسائل قطعیت داشته باشیممخصوصاً آن مسائلی که موضوع بحث بسیاری از مذاکرات و مناظرات هستند.

وقتی کسی تفکر انتقادی را تمرین میکند، باید به یاد داشته باشد که اینکه می توانند یک نتیجه گیری داشته باشند احتمالاً درست است نه قطعاً. برخی حقایق نیازمند یک عقیده محکم و راسخ هستند اما برای حقایق احتمالی نظر تجربی و آزمایشی بسنده می کنداین یعنی باید آن را با همان قدرت شواهد و دلایل آن قبول کنیم.


نظرات 2 + ارسال نظر
صفایی جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:20 ب.ظ

عزیزم مشکل هزینه است پول نیست!
مگر غیر از این بوده؟!!!
مطالب بسیار جالب بود
دست نویسنده درد نکنه!!!!

خدا پدر و مادر نویسنده رو بیامرزه ولی باز همین خدا اولین نظر دهنده رو مشروط کنه

ریحانه صباغ طبسی چهارشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:33 ق.ظ

من اوج مطلب را اینجا دیدم:
در تفکر انتقادی از ابزارهای علم و استدلال استفاده می شود چون در آن ارزش شک گرایی به ساده لوحی یا تعصب، منطق بر ایمان، علم بر فرضیه و عقلانیت بر خواسته اندیشی نشان داده می شود.
خیلی عالی بود .
متشکرم هم از استاد که به نیاز ما پی بردند و هم از شما که خواسته ما را براورده کردید.
هر کس نخونه این مطلب را یه چیز ارزش مند را توزندگیش از دست داده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد