وبلاگ گروهی بازاریابی بین الملل

مطالب بازاریابی , استراتژی و فروش در مقیاس جهانی

وبلاگ گروهی بازاریابی بین الملل

مطالب بازاریابی , استراتژی و فروش در مقیاس جهانی

درس معلم اگر بود زمزمه محبت

کلاس درس دکتر شفیعی کدکنی در دانشگاه

و این هم یکی از اشعار مشهور استاد کدکنی

به کجا چنین شتابان
گون از نسیم پرسید
دل من گرفته زینجا
ز غبار این بیابان
هوس سفر نداری؟

همه آرزویم اما … چه کنم که بسته پایم
به کجا چنین شتابان؟
به هر آن کجا که باشد،بجز این سرا، سرایم
سفرت به خیر اما
تو و دوستی خدا را
چو از این کویر وحشت، به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلام ما را
سلام ما را…

حسین جمعه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:56 ب.ظ

نظرات 6 + ارسال نظر

بهزادمنش شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:01 ق.ظ

چه جوی باحالیه توی این کلاس
خیلی ارادت داریم حسین جان

سلام جناب بهزاد منش
وقتتون به خیر
شما لطف دارین

ریحانه صباغ طبسی شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:44 ب.ظ

نسیم از گون پرسید
تو چرا نشسته جایی
و نمی روی به باغی
مگرت هوس ندارد
که ببینی تو شفایی
ز غبار این بیابان تو چه دیده ای
که ماندی
و چرا سفر نداری
به هوای و های یاری
برو و دگر مگو هیچ
برو و ببین که انجا
چه شکوفه ها تو داری
تویی که اینجا نداری
هیچ از شادی و شکوفه
برو که هر انچه خواهی
تو در سفری دراز است
ولی کن پای سفر را
به هر اندازه کوتاه
تو نداری ...

شرمنده ی دکتر کدکنی که شعرشون را تحریف کردم
خوب این هم نظر من هست دیگه هر چند واقعا دم دکتر کدکنی و البته دانشجوهاشون که قدرشون را دانستن گرم.

کاش ما هم بتونیم قدر اساتید خوبمون را به اندازه ی خودمون بدونیم.

راستی ببخشید اقای کیمیایی
به وبلاگ یک دونده خوش امدید.

سلام
وقتتون به خیر خانم صباغ
شعر بسیار زیبایی هستش و تشکر می کنم از خوش آمد گویی گرم شما و دیگر دوستان البته بنده زیاد مثل جمع دوستان حاضر به خوبی نمی تونم حرفم رو بیان کنم و باید شاگردی شما بزرگواران رو بکنم
ولی این یک بیت شعر رو چه به درست و چه به غلط تقدیم شما دوستان میکنم که نظرات قشنگی رو ارائه کردین
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
که هر چه بر سر ما میرود ارادت اوست
به هر حال به زبان ساده خودم از تمامی شما دوستان تشکر می کنم

باغبان شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:31 ب.ظ http://baghbanshemirani.blogfa.com

ببین چه استادیه که اینجور سر کلاساش میشینن

سلام دوست عزیز
از نظر زیبای شما هم تشکر می کنم
در ضمن از وب لاگ شما هم دیدن کردم و از مطالب جالب شما هم استفاده کردم

صفوی شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:09 ب.ظ

سلام آقای کیمیایی اگرچه با شما آشنا نیستم ولی از این عکس و شعر زیبا خوشم اومد:واقعا جو صمیمی دارن منم خیلی خوشم اومد بر عکس دانشکده های مثل... که بعضی از افراداز کوچکترین فرصت استفاده میکنن برای دست انداختن اساتید و دانشجویان ای کاش من هم میتونستم تو چنین جو بی ریایی باشم به امید آن روز..که امیدوارم چندان طول نکشه.

سلام خانم صفوی
وقتتون به خیر
البته بنده هم سعادت آشنایی با شما رو نداشتم
از نظر زیبای شما هم تشکر میکنم و بنده هم آرزو می کنم چنین کلاس هایی در تمامی دانشگاه های ما برگزار بشه .....

مهدی استاجی یکشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:26 ب.ظ

حسین جان خوش اومدی به وبلاگ و خوشم اومد نیومده طوفان درست کردی.همه ما مطالب اولمون کلاغی بود ولی منتظر مطلب های قشنگت راجب بازاریابی هستیم

راستی حسین،حرفای این بهزاد منش رو هم زیاد جدی نگیر،زیاد هندونه میده