وبلاگ گروهی بازاریابی بین الملل

مطالب بازاریابی , استراتژی و فروش در مقیاس جهانی

وبلاگ گروهی بازاریابی بین الملل

مطالب بازاریابی , استراتژی و فروش در مقیاس جهانی

نقش مهندسین و متخصصان کارآفرین در رشد جامعه

ادامه ی تیتر جا نشد

و راه صحیح آغاز یک کسب و کار جدید.(برای ما گفته)

زمانیکه یک مهندس یا یک دانشمند برای خودش کسب و کاری راه می اندازد نه تنها به خود بلکه به جامعه هم کمک بزرگی کرده است(حالا نمی دونم ما خودمون را بین کدام گروه جا دادیم ). افرادی که هم تخصص دارند و هم کارآفرین هستند. در حقیقت همانند رحمی برای پرورش فنون جدید هستند. در حقیقت امروزه دانشمندان، متخصصان و مهندسان به این روش در رشد و توسعه جامعه و البته خودشان شرکت می کنند. و هیچ طبقه ای از اجتماع مانند دانشمندان و مهندسان نمی توانند برای جامعه خود رفاه فراهم کنند.

خوب اگر شما هم در کار یا حرفه ای تخصص دارید و می خواهید حرفه ای جدید شروع کنید باید ابتدا آگاهی های خود را درباره کسب و کار جدید افزایش دهید. در گذشته مهندسان با استخدام شدن در یک شرکت بزرگ و معتبر و افزایش مهارت و تقویت تخصص خود می توانستند برای خود امنیت شغلی ایجاد کنند اما امروزه امنیت شغلی فقط به رقابتی عمل کردن و اطمینان از اینکه عملکرد ما اثر مستقیم بر موفقیت سازمان دارد بستگی دارد. باید بدانیم مشتری های واقعی ما که هستند ما چه نیاز یا مشکل آنها را می توانیم رفع کنیم. و اعمال ما چگونه بر قسمت های دیگر سازمان تأثیر می گذارد.


 

اگر شما یک استاد دانشگاه باشید دانش کسب و کار به شما کمک می کند یک ارتباط کاری سازنده با صنعت یا تولید برقرار کنید. این ارتباط در تحقیقات و تجربیات شما مؤثر است و دانشجویی که تربیت می کنید توانایی های بیشتری در محیط کار خواهد داشت. و موفق تر خواهد بود. و استادانی که باصنعت ارتباط دارند توجیه بیشتری برای دریافت بودجه تحقیقاتی نزد سازمان های تأمین بودجه دارند.

مهندسینی که معنا و مفهوم یک کسب و کار را می فهمند قادرند افراد را به گونه ای اداره کنند که در آمد بیشتری داشته باشند. و باید بگویم که دانش کسب و کار برای کسی که می خواهد یک سازمان را مدیریت کند، توسعه دهد و منابع آن را تعیین و رشد دهد ضروری است.

تکنولوژی یا همان فناوری روز می تواند هر سازمانی را در مکانی ویژه قرار دهد اما در دنیای پر از رقابت امروز افرادی موفقند که دانش تخصصی و مدیریتی هر دو را با هم داشته باشند. به تجربه ثابت شده است که مهندسین دانش مدیریت و کسب و کار موفق را بسیار سریعتر و بهتر می آموزند تا مدیرانی که می خواهند دانش و تخصصی را بیاموزند که در آن سررشته ای ندارند.

 

پول درآوردن را آغاز کنید.

بیشتر کتاب ها و مقالاتی که درباره آغاز یک کسب و کار جدید نوشته شده اند براساس مدل ریسک- سرمایه توصیه هایی ارائه می دهند. در این مدل شما یک فرصت را در یک بازار رو به رشد شناسایی کرده اید و یک تیم باتجربه و مدیران موفق استخدام می کنید و پول زیادی هم بدست می آورید. و درصدی از درآمد خود را برای سرعت بخشیدن به رشد کسب و کار خود خرج می کنید. این روش مزایا و معایب خود را دارد ولی این روش برای کسی که می خواهد کار جدیدی را شروع کند بسیار گران است چون ممکن است تمام زندگی خود را به باد دهد و موفق نشود و طبق تحقیقات مهندسان با این روش خیلی موفق نبوده اند. همچنین سرمایه گذاران هم از این روش راضی نیستند.

 

مدل با ریسک پایین

مدلی که درباره آن صحبت کردیم معمولاً به یک سرمایه گذار احتیاج دارد و اغلب موارد نمی توان سرمایه گذاران را گول زد بنابراین ممکن است هیچگاه نتوانید یک سرمایه گذار مناسب پیدا کنید. باید بگویم آنچه درباره شروع یک کار جدید می شنوید معمولاً درباره شما کاربرد ندارد. توصیه من این است که مدلی به کار ببرید که ریسک شروع به کار آن پایین باشد. در چنین مدلی شما فرصت دارید مهارت های مدیریتی خود را تقویت کنید و همزمان به توسعه کار کسب و کار خود بپردازید و زمانیکه که یک فرصت مناسب دست داد می توانید کسب و کار خود را توسعه دهید.

این دو مدل لزوماً ناقض یکدیگر نیستند یا با هم ناسازگار نیستند روش بهینه این است که برای شروع به کار از روش کم ریسک استفاده کنید. آنگاه زمانی که کسب و کار شما قدرت پیدا کرد می توانید با قدرت ریسک بیشتری عمل کنید.

عقل سلیم حکم می کند که با روش کم ریسک شروع کنید. شما از کم شروع می کنید و پایه های کار خود را به صورت پایدار بنا می کنید و در عین حال اساس کار خود را می آموزید پس باید قدمهای اول را کوچک ولی پایدار برداشت در ابتدا ممکن است مشتریان شما خودتان دوستان و فامیل باشد در طول این مدت می توانید کار خود را تجزیه و تحلیل کنید ببینید مشتریان شما که هستند و متوجه خواهید شد که با سرمایه گذاری در کدام قسمت پول بیشتری بدست خواهید آورد. نتیجه این کار عاقلانه پول خرج کردن است به خاطر داشته باشید اگر پول کم آورید یا بدهی سنگینی داشته باشید کسب و کار شما نمی تواند پا بگیرد کم کم می توانید تیمی متشکل از افراد متخصص و کارا برای سازمان خود استخدام کنید پس باید برای رسیدن به این مرحله به اندازه کافی پول در آورید.

باید خدمات یا محصولی را که بهتر از هر کسی می توانید ارائه کنید روانه بازار کنید و به جای اینکه به کمیت توجه کنید باید توجه خود را به کیفیت کالا یا خدمات معطوف کنید. و در این میان خود را روی جذب مشتری با قدرت هر چه تمام تر متمرکز می کنید و زمانی که موفق شدید کالا یا خدمات خود را بفروشید آنگاه کار شما برای افزایش فروش ساده تر می شود. اکنون که چند مشتری پیدا کرده اید می توانید به آنها چنان خدمات دهید که هیچ کس نتواند آنها را از شما دور کند.

اگر به این صورت عمل کنید پایه کار خود را چنان ریخته اید که در آینده به مشتریان به صورت ویژه توجه خواهید کرد یا به عبارت دیگر به جای اینکه به مشتریان خود یک دید کلی داشته باشید نسبت به تک تک آنها آگاهی بیشتری پیدا خواهید کرد. این الگو یا مدل شروع با ریسک کم به این معنا نیست که کسب و کار شما همیشه کوچک می ماند بلکه به این معناست که در ادامه فرایندی که صحبت آن شد مشتری ها چند برابر می شوند و در نتیجه کسب و کار شما هم بزرگ و بزرگ تر خواهد شد شما با درایت به سمت هدف گام برمی دارید و از منابعی که در اختیار دارید به بهترین شکل استفاده می کنید و در هر مرحله یک کسب و کار موفق و پر سود را پایه گذاری می کنید.

سازمانی که به این شکل بنا می شود انعطاف پذیر، بدون تشریفات و آرمان گراست. تا اینکه فقط روی یک حرف یا ایده ای تجربه نشده تأکید داشته باشد. شما شانس بیشتری برای انجام کاری که احساس می کنید درست است دارید. شما فرصت بیشتری دارید تا در بنای سازمان خود بیشترین نقش را داشته باشید و در عین حال هدف نهایی خود را کنترل کنید.

برای شروع یک کسب و کار جدید ابتدا باید قوانین خود را به کار گیرید سپس باید به تدریج اطلاعات خود را درباره قوانین ریسک-سرمایه افزایش دهید و همزمان در کسب و کار خود تجربه کنید و قوانین خود را اصلاح کنید.

ترجمه و تحقیق: علی یزدی مقدم

یادبگیر دات کام

 


نظرات 4 + ارسال نظر
مرجان سالاری چهارشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:44 ب.ظ

مطلب قابل تأملی گذاشتی ،ممنون
اول بگو ببینم منظورت از اون سه تا عکس چیه؟ اگه منظورت خودمونه کدومش تویی ،کدومش منم؟
اون جایی که نوشتی کارها رو باید از کار کم ریسک شروع کنیم بعد کارو توسعه بدیم به نظر من هم منطقی است ولی اگر افراد، اساسی در مورد کارشون تحقیق کنند و واقعا موانع ومحدودتها رو برطرف کنند چرا دست به کارای بزرگ نزنند ؟اون وقت با اولین سود کلانی که به دست میارن انگیزه ی قوی پیدا میکنن که کارشون رو بیشتر توسعه بدن .
البته این کار در مورد ما فکر نمیکنم صدق کنه چون واقعا هنوز کم تجربه هستیم.

حالا!
خوشحالم که نکته را گرفتی.البته جز این هم انتظار نداشتم .دوست خودمی دیگه!
حالا بیشتر دوست دارم نقد بقیه دوستان را هم ببینیم.
مرسی

بهزادمنش پنج‌شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:01 ق.ظ

سلام
به نظر من هم از کوچک بودن و کم ریسک بودن شروع کنیم بهتر است.
ولی حتما باید نقشه راه را تا انتهای کار طراحی کنیم
چطور:؟یعنی ما در ابتدا یک کار کوچک و کم ریسک را طراحی و عملیاتی میکنیم؛ودر ادامه طرح توسعه آن را نیز برنامه ریزی میکنیم؛تا لااقل در وسط کار هر زمان خواستیم طرح توسعه را اجرا کنیم از قبل آمادگی آن را داشته باشیم.اینطوری طرح توسعه ما هدف ما میشود یعنی تلاش ما بر این خواهد بود که انقدر در کار خود پیشرفت کنیم تا به آن مرحله ای برسیم که طرح توسعه خود را پیاده سازی کنیم.
((من که به شخصه از مطلب قبلی شما «اشتاهات کسب و کار»خیلی خوشم اومد و تمام تلاشم رو میکنم که از آنها استفاده کنم))
((برای موفقیت لازم نیست به دنبال انجام کار درست بریم؛فقط کافی است از کارهاه نادرست اجتناب کنیم))
پیروزی از آن ماست ؛ برایش میجنگیم

جنگیدن را هستم.
نظرتون در مورد موفقیت هم درست ولی نهایتا باید یه کاری انجام بدیم دیگه نه!؟

خادم پنج‌شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:03 ب.ظ

سلام
مقالات بسیار جالبی میذارید انشاء الله به سمتی پیش برید که با توجه به تحقیقات خودتون مطالب رو بنویسید

ریحانه صباغ طبسی جمعه 6 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:46 ق.ظ

سلام
نمی دونم خانم خادم کجای نوشته هات را فیلتر کردن ولی هوای خودتو داشته باش تو هر دو پستم فیلتر شدی.
راستی مگر نمی دونید تو همین مسیر تحقیقات هستیم و مقاله هم ارائه دادیم ما را دسته کم نگیر دیگه خانم رئیس سابق با تجربه.
حالا به زودی نتیجه بیداری ما را هم می بینید می دنم که تعجب می کنید.
متشکرم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد