وبلاگ گروهی بازاریابی بین الملل

مطالب بازاریابی , استراتژی و فروش در مقیاس جهانی

وبلاگ گروهی بازاریابی بین الملل

مطالب بازاریابی , استراتژی و فروش در مقیاس جهانی

آنهایی که از خودشون راضی نیستند ، بخونند!

آیا شما هم فرد کمال گرایی هستید؟؟؟
ـ آیا شما هم هموار فکر می کنید آن کسی که می خواهیم باشید نیستید؟
ـ آیا احساس می کنیم کارهایی که به اتمام رسانده ایم به اندازه کافی خوب نیستند؟
ـ آیا نوشتن مقالات و طرحها را با اهداف انجام دقیق آنها به تعویق می اندازیم ؟
ـ آیا احساس می کنیم کارها را باید صد در صد درست انجام دهیم و در غیر این صورت فردی متوسط و یا حتی بازنده هستیم؟
اگر چنین باشد در آن صورت ما به جای حرکت در مسیر موفقیت سعی در کامل بودن داریم.


● کمال گرایی:
به افکار و رفتار های خود تخریب گرانه ای اشاره می کند که هدف آنها رسیدن به اهداف به شدت افراطی و غیر واقع گرایانه است. در جامعه امروزی ‍ به اشتباه کمال گرایی چیزی مطلوب و حتی لازم برای موفقیت در نظر گرفته می شود.
به هرحال مطالعات اخیر نشان می دهند نگرش کمال گرایانه موجب اخلال در موفقیت می شود. آرزوی کامل بودن ‍ ، هم احساس رضایت از خودمان را از ما می گیرد و هم ما را به اندازه سایر مردم ( کسانی که اهداف واقع گرایانه دارند ) ، در معرض ناکامی قرار می دهد.
● علل کمال گرایی 
اگر ما فردی کمال گرا باشیم ،‌احتمالا در کودکی یاد گرفته ایم دیگران با توجه به میزان کارآییمان در انجام کارها به ما بها می دهند در نتیجه آموخته ایم در صورتی ارزشمندیم که مورد قبول دیگران واقع شویم ( فقط بر پایه میزان پذیرش دیگران به خود بها می دهیم ) ،‌ بنا بر این عزت نفس ما ، بر اساس معیارهای خارجی پایه ریزی شده است . این امر می تواند ما را نسبت به نقطه نظرها و انتقادات دیگران ، آسیب پذیر و به شدت حساس سازد. در نتیجه تلاش برای حمایت از خودمان و رهایی از اینگونه انتقادات ، سبب می گردد کامل بودن را تنها راه دفاع از خود بدانیم . بعضی از احساسات ‍، افکار و باورهای منفی ذیل ،‌احتمالا با کمال گرایی مرتبط هستند:
● ترس از بازنده بودن:
افراد کمال گرا ،‌غالبا شکست در رسیدن به هدف هایشان را با از دست دادن ارزش و بهای شخصی مساوی می دانند.
● ترس از اشتباه کردن :
افراد کمال گرا ،‌غالبا اشتباه را مساوی با شکست می دانند . موضع آنها در زندگی ،‌حول و حوش اجتناب از اشتباه است . کمال گراها فرصت های یادگیری و ارتقاء را از دست می دهند.
● ترس از نارضایتی :
افراد کمال گرا ،‌ در صورتی که دیگران شاهد نقایص یا معایب کارشان باشند ، غالبا به دلیل ترس از عدم پذیرش از سوی آنان ، دچار وحشت می گردند. تلاش برای کامل بودن در واقع روشی جهت حمایت گرفتن از دیگران به جای انتقاد ، طرد شدن یا نارضایتی می باشد.
● همه یا هیچ پنداری : 
افراد کمال گرا، بندرت بر این باورند که در صورت به پایان رسانیدن یک کار بطور متوسط ، هنوز با ارزش هستند. افراد کمال گرا در دیدن دورنمای موقعیت ها دچار مشکل هستند. برای مثال ،‌ دانش آموزی که همیشه نمره (A) داشته ، در صورت گرفتن نمره (‌ B ) بر این باور است که - که من یک بازنده کامل هستم-
● تاکید بسیار بر روی بایدها :
زندگی کمال گرا غالبا بر اساس لیست پایان ناپذیری از بایدها بنا شده است که با قوانین خشکی برای هدایت زندگی آنها به خدمت گرفته می شود . افراد کمال گرا با داشتن چنین تاکیدهایی بر روی باید ها بندرت بر روی خواسته ها و آرزوهای خود حساب می کنند.
اعتقاد داشتن به این امر که دیگران به آسانی به موفقیت می رسند:
افراد کمال گرا مشاهدات خود را به گونه ای جمع آوری می کنند که بگویند افراد دیگر با کمترین تلاش ، خطاهای کم ، استرس های عاطفی کمتر و بالاترین اعتماد به نفس به موفقیت دست می یابند . در عین حال افراد کمال گرا کوششهای خود را پایان نا پذیر و ناکافی تلقی می کنند.
● شما چطور ؟

http://vista.ir/article/93995
نظرات 11 + ارسال نظر
ریحانه پنج‌شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:02 ق.ظ


به نظر من حتما این مقاله را بخونید ....خیلی عالی بود .من را که از یک اشتباه بزرگ که داشتم به دامش می افتادم نجاتم داد.
گاهی ادم ها فکر می کنند در اثر فشار به جلو رانده شده اند در حالی که ممکن است به زمین فرو رفته باشند.....چه جمله ی حکیمانه ای گفتمدر اثر هیجان یک درک بزرگ بود. خیلی روش فکر نکردم.اگر عکس حکمت بود ببخشایید دوستان خوبم.
موفق باشید, یا هر انچه که دوست تر می دارید.

على شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:46 ق.ظ

سلام خانم صباغ
من که از خودم راضی هستم ولى بازم مطلبتون رو خوندم و برام خیلى جالب بود.
حالا که خوندم یه سرى مسایل رو در رابطه با خودم شاید بشه کفت جدید کشف کردم و به نکات جالبى در رابطه با خودم رسیدم.
شما با این متنتون یه کبریت به افکار من زدید و اتش مسایلى رو روشن کردید حالا ممنون میشم مطالبى رو هم برای خاموش کردنش در اختیارم بذارید.
من احساس میکنم تعدادى از عواملى بیان کردید در من وجود داره...
حالا جطور میشه با کمال کرایى مقابله و اون رو دور کرد؟

ریحانه صباغ طبسی شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:03 ق.ظ

این مطلب به نظر من هم خیلی باارزش و کمک کننده به زندگی خیلی از ماهاست.برای همین تو پست جداگانه و زودتر از نظرات خوب بقیه پستها جواب می دم.
متشکرم که شجاعت به خرج دادین و از خودتون عبور کردین
درواقع اکثر افراد به طور طبیعی با این چنین افکاری مقابله می کنند و می گن نه من از خودم راضی هستم پس اصلا این مطلب را نمی خونم در حالی که ممکنه درون اون چیز دیگری در انتظار ما باشه.البته این چنین واکنشهایی کاملا طبیعی هست...ولی احتمالا همون حس کنجکاوی عمیق هم به شما کمک کرده تا این مطلب را بخونید
راستش در من هم دقیقا همون اتشی که گفتین روشنگری کرد و با اینکه با حس رضایت کامل از خودم متن را خوندم ولی بعد فهمیدم که تو دام کمال گرایی هستم و شاید کسانی که این مطلب را نمی خونند همونهایی هستند که دچار کمال گرایی نیستند و در این تیتر بار روانشناسانه ی عمیقی دیدم که مانع از تغییرش برای جلب دوستان خوبم به خوندن و استفاده از این مطلب با ارزش شد.
در مورد مقابله به نظرم باید خودتون مطالعه و تحقیق کنید چون نمی شه چیزی را به افراد با همه ی ویژگی های شخصی متمایزشون تجویز کرد.به هر حال از تجربه ی من: از خوندن کتاب قواعد بازی در زندگی نوشته ی جان گوردون دارم یه چیزهایی یاد می گیرم.شاید تکنولوژی فکر دکتر ازمندیان هم بتونه کمک کنه.ولی به نظرم باید بیشتر به رفتارهای گذشته و برنامه های اینده ی خودتون فکر و در اونها تجدید نظر کنید.
به دوستان دیگرمون هم توصیه کنید یه سر به اینجا بزنند.
موفق و پیروز باشید

[ بدون نام ] سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:25 ب.ظ

جان ما دوباره بگو ببینم چی می گی ....

[ بدون نام ] جمعه 28 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:40 ب.ظ

کیمیایی پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:08 ب.ظ

سلام
مطلب جالبی بود - و با یک سری نکات به آدم تلنگر می زنه
فقط تشخیص اینکه کی از کی راضیه سخت بود نه ببخشید کی از خودش راضیه
همیشه سبز باشید

سلام اقای کیمیایی
بله خیلی سخته
خوشحالم که ارزش داشته واستون
شاد و سلامت و موفق باشید

[ بدون نام ] شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:56 ق.ظ

سلام دوست عزیز
واقعا ببخشید نمی دونم چرا این قالب ما جنبه ی شنیدن صحبته ای خوب شما را نداره.کاش مرورگرتون را عوض کنید...شاید که بتونیم نظر گوهر بار شما را بخونیم.
با تشکر و عذرخواهی فراوان

[ بدون نام ] شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:13 ب.ظ

دوباره ببخشید کاری از من ساخته نیست.حق داری عصبانی بشید.
می گم شاید بهتر باشه فینگلیش تایپ کنید یا اگر باز هم نشد برام پست بگذارید تا نظرتون را با اسم خودتون درج کنم.
احتمالا شما رفیق شفیق ما نیستید!؟

[ بدون نام ] شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:57 ب.ظ

ای وای چه اوضاعی شده.
لطفا روی اسم من کلیک کنید و در قسمت تماس با من نظرتون را پست کنید تا با اسم شریفتون بگذارم همینجا.
باز هم شرمنده

[ بدون نام ] یکشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:34 ب.ظ

به نظرم همینطوری با این همه صبر و استقامت و سماجت به نوشتن ادامه بدید کم کم زبان این نوشتار شما را یاد می گیرم.
اخه رفیق عزیز چرا واسه مدیر وبلاگ محض رضای خدا یک پست نمی گذارید مطمئن هستم اونجا با زبان شیوای پارسی بهتر می تونید انتقال مطلب داشته باشید تا همه ی دوستانمون از نظر شما مستفیض بشوند...
به هر حال هر طور راحتی ..این هم یک جورش هست دیگه, بعضی ها دوست دارند تنهایی دل به سختی ها بدن.
با ارزوی موفقیت فراوان برای شما ناشناس عزیز.

مهسا چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:36 ق.ظ

سلام ریحانه جون ببخشید که یکم دیر شد مطلبتو نوشتم زدم به دیوار اتاقم تا هر چند روز بخونمش و به چیزایی که دارم غنیمت کنم
راستی شماها کجایید ازتون خبری نیست نه از مرجان جون خبریه نه از سایرین وبلاگتون
بگذریم یه خبر خوشحال کننده میخوام بهتون بدم
همه بروبچه های وبلاگ دانشگاه کاویان عطار قبول شدیم و انشالله از اواسط مهر میایم خدمتتون
موفق و پیروز باشید همگیتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد