وبلاگ گروهی بازاریابی بین الملل

مطالب بازاریابی , استراتژی و فروش در مقیاس جهانی

وبلاگ گروهی بازاریابی بین الملل

مطالب بازاریابی , استراتژی و فروش در مقیاس جهانی

عبرت و تغییر

چند روز پیش در تلویزیون حرف جالبی را از یکی از کارشناسان شنیدم که مرا به فکر فرو برد.

ایشان بیان میکرد :در ایران زمانیکه نوزادی پا به عرصه ی دنیا می گذارد ،در گوش نوزادمان اذان می گوییم ولی در ژاپن اگر نوزادی به دنیا بیاید پدر و مادرش در گوش نوزاد حرفی را زمزمه می کنند که تا ابد، هم باعث پیشرفت نوزاد و هم باعث پیشرفت کشورشان می شود!آنها به نوزاد میگویند تو در کشوری به دنیا آمده ای که نفت،گاز و زمین مساعد ندارد ،برای اینکه گرسنه نمانی و زنده بمانی باید در جامعه ماهرانه کار کنی.

به نظر من اگر در ایران هم فرهنگ کار درست،مهارت و تخصص وجود داشت و از همان ابتدای کودکی به افراد آموخته می شد،ایران وضعیتش خیلی بهتر از الان می بود. مگر چه چیز باعث شد که ما مسلمانان ایرانی به نماز،روزه و دینمان پایبند شدیم؟مگر نه اینست که چون از کودکی به ما آموختند که اگر دینت را درست انجام ندهی نه دنیای خوبی داری و نه آخرت خوب؟ اگر همین طور به افراد جامعه ی ایران آموخته میشد که اگر دنبال کار نباشی و کارت را به نحو احسن انجام ندهی به بیچارگی و فلاکت دچار می شوی و باعث عقب افتادگی خود و جامعه میشوی و همچنین اگر کار کردن و دوری از راحت طلبی به ما آموخته شود و از درست کار نکردن و تخصص و مهارت نداشتن در کارها،ترس از عقب ماندگی،گرسنگی و ...داشتیم،و اگر حمایت ها و دلسوزی های افراطی پدر و مادرمان کمتر می بود و اگردرکشورمان به نفت و گازی که داشتیم اکتفا نمیکردیم  در حال حاضر شاید کشور ما به خاطر داشتن منابع و نیروی کار نخبه،کمی پیشرفت کرده بود.

مگر یکی از خصوصیات انسان این نیست ،به چیزی که در اختیار دارد اکتفا نمیکند و به دنبال اهداف بالاتر میرود تا بهترین را به دست آورد؟ پس چرا ما باید به منابع محدودی که داریم اکتفا کنیم و همین باعث عقب افتادگیمان شود؟

به نظر شما آیا میشه از این وضعیت نجات یافت و ایران از نظر کار مثل ژاپن شود؟؟؟

«منبع:جرقه ی ذهن»

نظرات 7 + ارسال نظر
مهدی یکشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:56 ب.ظ

هیچ کاری نشد نداره ولی متاسفانه تا وقتی مسئولین کشور ما ایران رو سفره ای پر از طعام ببینن که هر کسی بیشتر ورداره به نفعش خواهد شد و اینقدر مفت منابع ملی رو برای اهداف شخصی کنار بذارن خب به گرد ژاپن هم نخواهیم رسید_ البته بعدشم با پرویی تمام فقط میان از کارهاشون تمجید و تعریف هم میکنن.اگه بخواهیم واقعا نزدیک به ژاپن هم بشیم در بسیاری از ساختارهای کشور باید دگرگونی کامل به وجود بیاد که من فکر نکنم حداقل نسل ما به همچین آرزویی برسه البته که آرزو بر جوانان((یعنی ما)) عیب نیست. به نظر من که ما شدیم نسل سوخنه ایران

راجب اذون هم که نوشته بودین باید بگم الان دیگه اذون هم کارساز نیست و دین و ایمونی بین اکثر جوون های ما وجو نداره و الان اونها پیروی از اذونی میکنند که جامع در گوششون میخونه که ثمره این اذون رو میتونید با کمی باز کردن چشمهاتون ببینید تو در و خیابون...

منم بانظر استاد موافقم خیلی دلتون پره .من متوجه نمیشم منظورت از مسئولین کشورمان کیا هستن؟آیا همه ی مسئو لین این طورین که شما میگید؟
اگه این جوری باشه که سنگ روی سنگ بند نمیاد .
خیلی بدبین نباشید اونقدرها هم که میگید وضعمون خراب نیست.

یک دونده یکشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:15 ب.ظ

آقا مهدی
چه دله پردردی از در و خیابون داری, اما اگه اینجوری پیش بری یعنی اینکه برا تغییر نیت هم نمی کنی و این اصلا خوب نیست.
به نظر من نظام جامعه دچار تحولات اساسی شده است که ناشی از تحولات جهانی است. چیزی که قبلا 100 سال طول می کشید الان ممکنه زیر یک سال انجام بشه.
خانم سالاری هم نکته خوبی رو گرفتند و گفتند. اما چگونه؟
تویه داستان شهر موشها همه از هم می پرسیدند که کی قراره این زنگوله رو به گردن گربه ببنده. این نیاز به تغییر و مهارت آموزی رو چگونه در خودمون نهادینه کنیم. سوال اینجاست.

سلام استاد،خسته نباشید
منم با نظرتون موافقم، اگه همه ی افراد جامعه مثل آقای استاجی فکر کنند اون وقت هیچ تغییری در جامعه ایجاد نمیشه .اگه همهی افراد بدونند که میتونند در جامعه تأثیر گذار باشند اون وقت شاید با ایده هاشون ،نظراشون یا... بتونند جامعه رو تغییر بدن.

ریحانه صباغ طبسی یکشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:44 ب.ظ


ببینم می تونی یه کاری کنی پای سربازان گم نام امام زمان را به وبلاگ ما هم باز کنی مرجان جان.
من فکر می کنم همین که به فکر بیفتم و شروع کنیم و درواقع( نترسیم )با( ارزوهای جوانان) انشاالله کاری پیش می ره که از ناامیدی بهتر.
در ضمن به نظر من هم منابع ملی را برای اهداف شخصی نباید کنار گذاشت ولی ما هم نباید چشم به این منابع داشته باشیم تا بتونیم باهدف جدید تری کار کنیم.

ریحانه جون من منظورم این نبود که منابع ملی رو برای اهداف شخصی خودمون کنار بذارم یعنی منظورم این بود که فقط به پولی که از صادرات اونا به دست میاریم اکتفا نکنیم اگه کشورمون خیلی زرنگه صادراتشو در جهت تولیدات زیاد کنه که پیشرفت کنه. 

مهدی دوشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:20 ق.ظ

استاد قربانزاده و سرکار خانم سالاری من شاید نتونستم حق مطلب رو بفهمونم
ولی کشور ما باند و جناح بازی ردیفه ـالان رسم شده کسی که خوب کار میکنه رو بکشن پاییین خصوصا تو ادارات دولتی ـاگه پای حرف کارمندا بشیننی همشون میگن روزی نیست برامون نزنن
یه جزئیاتی میاد دست به دست هم میده که مشکلات خیلی جدی رو تو جامعه ما ایجاد میکنه. جایی خوندم پیشرفت و توسعه یعنی اینکه ما بتونیم بعضی از سنت ها و رسم های گذشته رو کنار بذاریم.

والا من دلم از در و خیابون پر نیست استاد .ولی چون هر روز دارم حداقل اخبار سیاسی ایران رو دنبال میکنم میبینم که همتی نیست تو کشور ما ـواقعا هر کسی به فکر خودشه ـ روزی نیست پاچه های همدیگر رو نگرفته باشن و درگیرات داشته باشن راجب مسایل اقتصادی و سیاسی و اجتماعی.تو کشوری که اقرار به اشتباه رو اصلا نمیشناسن در مقابل ژاپنی که فکر کنم هر سال داره یه کابینه دولت عوض میشه چه توجیهی بین فاصله اینها میشه آورد؟
من اگه گفتم زیر ساختها باید از ریشه درست بشه باید این کار صورت بگیره تا بشه حرکتی رو شروع کرد.البته مام باید همکاری کنیم برای تغییر این ساختارها ولی بازم میدونم آن چیزی که به گوش نرسد فریاد است.
البته شاید استاد اگه بیشتر به عمق حرفهای من برن بفهمن که منظورم چی هستش ولی قبول کنین هر کی بخواد شروع کنه واقعا باید صبر ایوب همت مضاعف و تلاش مضاعف داشته باشه و یه زره و کفش فولادی برای سنگ هایی که میندازن جلو پاش و ضربه هایی که قطعا بهش خواهند زد داشته باشه.البته میترسم بگم کیا میخوان سنگ بندازن و کیا کارشکنی میکنن که به قول خانم صباغ پای سربازان گمنام باز بشه اینجا و استاد رو به جرم سازماندهی وبلاگ دستگیر کنن. ولی به قول همشهریمون

حرفهایی هست برای گفتن،

که اگر گوشی نبود، نمی گوییم،

و حرفهایی هست برای نگفتن،

حرفهایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آرند.

بله آقای استاجی درست میفرمایید منم میدونم ولی مامیتونیم زیاد به خودمون سخت نگریم و به خودمون فشار نیاریم (چون چاره ای نداریم).ولی به نظر من اگه همه با هم دست به دست هم بدیم بالاخره شاید بتونیم یک تغییر کوچولو رو به وجود بیاریم بالاخره همون تغییر کوچک برای کشوری که انتقاد پذیر نیست کافیه تا کم کم بتونیم بزرگش کنیم پس میتونیم با امید داشتن به پیشرفت هم فکرمونو زیاد درگیر نکنیم یعنی منظورم اینه که زیاد حرص نخوریم هم اینکه بالاخره باعث یه تکونی بشیم.

بهزادمنش دوشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:40 ب.ظ

اوه اوه چه بحث داغی ظاهرا ما جاموندیم
با اجازتون در ادامه مطب شما موضوع جدیدی رو مطرح میکنم که پیروی سخن شما میباشد

بله آقای بهزادمنش اینقدر درگیر درس خوندن بودید جا موندید

مهدی سه‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:55 ق.ظ

دوست عزیز اگه ما نخوایم جوش بزنیم واسه وطنمون پس کی به داد مملکت ما برسه؟اگه همه بیخیال یا تمرکزی ندشاته باشیم که میشه مثل آب راکد و آب راکد هم زود میگنده
گفتین دست به دست هم دادن ـ حرف خیلی قشنگیه ولی باید در عمل ببینید چطور ؟کی؟ با چه کسایی ؟دست رو به دست هم داد و الا بیان اینجور راهکارها که ماشاالله کشور ما رتبه داره

وقتی اسم از امید میارین پس باید روش فکر کنین و کاری انجام بدین بعد امید داشته باشین ـ نمیشه دست رو دست هم بذاریم و فقط امید داشته باشیم ـ امید وقتی جواب میده که پشتش تلاش باشه
حرص خوردن از دیدگاه شما حرص خوردنه ولی اگه منظورتون حرفهای منه باید بگم اینا حرص نیست فقط افسوسه از فرصت هایی که داره تو کشور ما از دست میره.کاش بتوانیم کاری بکنیم

منم موافقم کاش بشه کاری کرد.ولی من فکر میکنم منظور منو زیاد متوجه نشدید چون هرچی میگم جور دیگه ای برداشت میکنید

صفایی جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:02 ق.ظ

اسلام درست گفته.
همونی که در گوش چپ و راست بچه می خونن
الله اکبر یعنی چی؟ یعنی خدا بزرگتراست
بزرگتر از تمام تلاشهای جهان و ...
خدا از خود در انسان دمید پس انسانها خدایانی کوچک هستند
پس انسانهم بزرگ هست یعنی ما می توانیم و قادر هستیم اگر بخواهیم
مانند آینه ای بزرگ که اگر آن را بشکنند باز هم آینه هست و میشود دنیایی را در ان دید
الله اکبر یعنی تلاش کن نه بهر قیمتی
خدا را فراموش کنیم و توکل را از دست بدهیم که پیشرفت را بدست آوریم؟
مگر کشور آمریکا و... با این همه پیشرفت چقدر توانستند به خودشان کمک کنند
گازهای گل خانه ای بارانهای اسیدی تسلیحات نظامی و...
این نشانه همان درگوشی های و سخنان در گوش بچه ها در جوامع غربیست
بازهم بود ولی خود حدیث....مطلب
با تشکر


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد