وبلاگ گروهی بازاریابی بین الملل

مطالب بازاریابی , استراتژی و فروش در مقیاس جهانی

وبلاگ گروهی بازاریابی بین الملل

مطالب بازاریابی , استراتژی و فروش در مقیاس جهانی

رفع چشم درد با عینک خودشناسی

این هم نظر من برای((مقاله تغییر نگاه خانم صفوی)) در راستای توصیه استاد

بخونید و فکر کنید و نظر بدید


چیز های در جامعه هست که من را هم مثل خیلی ها از وضع موجود نگران می کنند ولی تفاوتی وجود داره که فرصت ابرازش نگاه های متفاوت را  به بحث دعوت می کنه.

چیزهایی که عده ی زیادی از ادم ها ی اطراف ما را نگران کرده و اظهار می کنند از جامعه و بیرون خودشون ناشی می شه از نگاه من در واقع منشا درونی دارد.

در مقاله تفکر انتقاد ی آقای استاجی یاد گرفتم که به مسائل از بیرون خودم نگاه کنم با منطقی ورای انچه می شناسم چرا که آن الوده به احساسی است که ممکن است نادرست باشد.و از صحبت های ما بین درمانده وگاندی-در وبلاگ مهارت های فروش - فهمیدم که افراد دوست دارند برای شناختن از انچه که نمی توانند بشناسند شروع کنند برای درک کردن از انچه که از درکش عاجزند.فهمیدم که ما چیزهایی را که داریم شاکر نیستیم به دنبال درک انچه داریم و می شناسیم نمی رویم هر انچه در دسترس ماست ازتوجه ما دور است خودمان را نمی شناسیم.نیاز والای (( یافتن حقیقت ))را درونمان با علاقه غریزی به((شناخت ناشناخته ها)) اشتباه گرفتیم.

بی وقتی یمان و نداشتن عشق به انچه دراختیار داریم و به کاری که می کنیم و به لحظاتمان باعث شده خودمان را فراموش کنیم و به دنبال دیگری باشیم شاید که او به ما کمک کند. وقافلیم که هیچ کس از خودمان به ما سزاوارتر نیست چه در خوبی و چه در بدی هایمان.

بهانه تراشی هایمان مانع می شود که به دنبال حقیقت باشیم.شادی یمان را گم کرده ام و از دیگری انتظار داریم ان را به ماهدیه بدهند.

نمی دانیم که ما هیچ گاه کاری نخواهیم کرد مگر برای رفع نیاز یا رسیدن به خواسته ای در خودمان پس نباید منتی از لطفمان بر دیگری بگذاریم و تنها یاری رسانمان خود و خدایمان هستیم.

پس عینک هایمان را برای دیدن خودمان به چشم بزنیم و اگر نمره اش برای چشم ما کم است به چشم پزشک معتبری مراجعه کنیم تا راهنمایی معتمد ما باشد. ان زمان است که دیگر با هم برخورد نمی کنیم و راه درستمان را پیدا می کنیم و جامعه ای داریم که می داند باید چه بکند انسانهایی داریم که می دانند رسالتشان در این دنیا و نسبت به هم نوعانشان و مسئولیتشان که باید دربرابرش به خود پاسخ گو باشند چیست.

 

دل من هم می سوزد

دل من برای ادم ها وغم های انها ققنوس وار می سوزد

سوختنی که نه در پی ان دود که شعله ای برپاست

شعله ای  شوری برای افریده شدن

شعله ای گرم و روشن

برای گرم و روشن کردن دل هایشان

و ذوب و کم رنگ کردن غم هایشان

شعله ای برای افریدن شادی دروجودشان

حیات خلوت

نظرات 5 + ارسال نظر
مهدی جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:37 ب.ظ

مطلب تفسیری جالبی بود.مرسی خانم صباغ

پس ما باید بریم دنبال یه عینک خوب و اگه شمارش مشکل داشت پزشک معتمدی مثل استاد قربانزاده هستش که بتونه بهمون کمکی بکنه

اوکی .البته توصیه نمی کنم سر استا را بیشتر از این شلوغ کنید.
کتاب هم دوست خوبیه
اگر خواستید خودم چندتاشو بهتون معرفی می کنم .
به کتابخانه مدیران وبلاگمون هم اگر سر بزنید هر هفته براتون کتاب جدید می گذارم.
پیروز و پاینده باشید

علیرضا جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:32 ب.ظ

سلام سرکار خانم پرتلاش . وقتتون به خیر مرسی که به هر صورت هنوز به ما سر می زنید . در مورد اون جمله ای نوشته بودید افراد در جامعه با زدن نمره عینک مناسب به هم برخورد نمی کنن در تایید باید بگم اگه همین یه اصل توی جامعه ما (نه مملکت ما) اصلاح بشه بسیاری از معضلات اصلا پیش نخواهد امد تا نیازی به رفع داشته باشه.
امیدوارم

من هم از شما متشکرم که به ما سر میزنید.
شاهد تلاشتون برای سرو سامان دادن به وبلاگ خوبتون هستم.خیلی جالب شده.
من همه ی سعیم را می کنم به صورت نامحسوس بیام که دوستاتون راحت باشن شما از کجا من را شناسایی کردید.
از اینکه گفتید جامعه نه مملکت خیلی خوشم اومد .درسته تک تک ما مسئولیم.
دررفع معضلات با اصلاح این مورد هم امید تنها که نه یقین داشته باشید.
پاینده باشید

یک دونده شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:03 ق.ظ

باید بگم که تحت تاثیر قرار گرفتم از متن قشنگتان و از معنای بلندش.
یاده شعرهای خانم مارگوت بیکل با صدا و ترجمه ی احمد شاملو افتادم.

خودشناسی والاترین علم هاست. کیست که اعتناء کند؟
شادی در درون خودمان است و آرامش نیز. شور هم و عشق هم. در نگاه کودکی و بزرگی و پیری مردی و زنی.
من هم یک دو تا کتاب خیلی قشنگ دارم که معرفی کنم.
اولین اون هفت قانون روحی است مربوط به دیپاک چوپرا ترجمه مرتضی فرهادیان.
دومی هم از استاد و سرور عزیز دکتر سرگلزایی است. کوزه ای از آب بحر

متشکرم استاد شما به چهارتا از زیبا ترین کلماتی که می شناسم اشاره کردید یعنی به همه ی نیاز هستی.
من به دنبال هر چهارتای انها درون خودم گشتم وانها را پیدا کردم.(شادی- ارامش – شور- عشق)
کتب هایی که معرفی کردید را نخواندم ولی نویسندگانشان را می شناسم.
هر وقت پیدا کردمشون به دوستانم هم می دم که بخونند.
کاش می شد فایل ان اشعار را برامون اپلود کنید.
باز هم متشکرم استاد

مرجان سالاری یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:34 ق.ظ

عجب مطلبی گفتی ریحانه جون واقعا ایول.
این مطالب برای من که تلنگری بود که برم دوباره ببینم که هستم و چی دارم و همچنین کمی واقع بینانه تر با مسائل برخورد کنم.
واقعا دستت درد نکنه دوست جون

خواهش میشه.کاری نکردم قابل شما را نداره .
البته تو خودت اخر خودشناسی هستی اینطوری که میگی فکر میکنن من کتاب هام را بهت نمی دم.

سامان گلابتونی یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:00 ب.ظ

مطلب بسیار زیبایی بود.
معلومه به عرفان هم علاقه زیادی دارید!

سلام
از اینکه به ما هم سرم یزنید خوشحالم
می شه فهمید شما هم اشنایی با عرفان دارید.
البته عرفان زمانی که با منطق و فلسفه همراه می شه انسان رابه تکامل نزدیک میکند.
هر چند من از هیچ کدام شناخت درستی ندارم.
متشکرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد